سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به کتاب زندگی

اثبات وجود خداوند

یکی از بهترین دلایل در باب اثبات توحید و یگانگی خدا دقت نظر و توجه خاص به نظم خاص و پیوستگی کامل در نظام هستی است. هماهنگی ویژه در میان اجزاء یک شی‏ء و اعضاء یک پیکر دلالت بر وجود وحدت آفریننده حکیم دارد.

در میان پدیده‏های مختلف جهان نظم، هماهنگی و به هم پیوستگی عجیبی حاکم است و همین مسأله نظریه اندام‏وارگی جهان را در میان اندیشمندان پدید آورده است، زیرا پروردگار حکیم حقیقت مطلقه‏ای است که سایر حقایق را به مشیت خود پدیدار ساخته است و مجموعههستی در مدار و قرار، در ارتباط و پیوستگی مخصوص قرار دارند و این مسأله به وضوح دلالت بر «توحید» و یکتایی صانع حکیم و فاعل توانا دارد.

و آیات قرآنی نیز بر این امر دلالت دارد   و الهکم الهٌ واحد لا اله الا هوالرحمن الرحیم ، (بقره، آیه 159).

عقل و علم نیز به همین حقیقت گواهی می‏دهند، زیرا نظم حاکم بر پدیده‏ها و هماهنگی موجود میان پدیده‏ها، گواه بر حاکمیت یک عقل و یک تدبیر و یک درایت و تصمیم بر سراسر گیتی می‏باشد و همین تمامیت صنع است که یکانگی ذات خداوند را اثبات می‏کند و از طرفی برقراری نظام هستی و هماهنگی بین پدیده‏ها وجود خدایی دیگر را نفی می‏کند.   لوکان فیهما الهةٌ الا الله لفسدتا ، (انبیاء، آیه 21).

    اگر غیر از خدا، خدای دیگری وجود داشت. نظام آفرینش مختل می‏گشت، بنابراین هماهنگی و به هم پیوستگی اشیاء و اندام‏وارگی جهان و کمال و تمامیت آفرینش جهان دلیل بر یگانگی اوست.

    برای اثبات یگانگی خدای سبحان، دلائل و براهین دیگر نیز وجود دارد، از جمله: فطرت توحیدی، برهان صرف‏الوجود، برهان فیض و هدایت تشریعی و برهان ترکّب و برهان تمانع...».

 

 



[ یکشنبه 91/10/24 ] [ 12:59 صبح ] [ نظمیه موسی بیگی ] نظر
ازدواج رسیدن به آرامش قرآنی

بِسمِ اللهِ اَلرَحمنِ اَلرَحیم

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

و از نشانه‏هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که مى‏اندیشند قطعا نشانه‏هایى است   (سوره مبارکه روم آیه شریفه 21)

 

چرا گاهی بعضی از زوجین  بعد از ازدواج به آرامش نمی رسند

در نگاه کارشناسان علل مختلفی بر این موضوع بیان شده است . اما در این مجال به یکی از علل عدم رسیدن به آرامش در مزدوجین پرداخته می شود

عدم درک معنی آرامش

شاید اگر به هنگام حرکت برای انتخاب همسر و آغاز مرحله ی جدید زندگی اهدافی را برای امر ازدواج برشمریم، رسیدن به آرامشی که قرآن وعدده داده است جزء اصلی ترین اهداف پیش روی ما است .

اما تعریف ما از آرامش تعریفی نیست که قرآن و معصومین سلام الله علیهم اجمعین ارائه کرده اند .

امروزه ما آرامش را با آسایش اشتباه گرفته ایم .

همه ی ما تلاش می کنیم تا به آسایش برسیم در حالی که گمان می کنیم به دنبال آرامش هستیم .

مرحوم دهخدا در تعریف آسایش می نویسد :


آسایش . [ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر و مصدر دویم آسودن . راحت . استراحت . آسانی . آسودگی . دعه . وداعَت . خفض عیش . تنعم . رَوح . مقابل رنج 

 

آسایش بعد از ازدواج یعنی همسر ما باعث شود تا راحت تر زندگی کنیم ، راحت تر بخوابیم ، راحت تر بخوریم ، راحت تر بپوشیم ، به آسانی هر چیز که خواستیم بخوریم ، به اسانی هر چیز که خواستیم بخریم ، به آسانی سوار بهترین خودرو شویم .خیالمان از داشتن خانه ای ( مجلل یا غیر مجلل) آسوده باشد

یا فکر کنیم که بعد از ازدواج رنج کمتری در تحمل سختی های زندگی خواهیم داشت . یا بزم عیش ما فراهم خواهد شد .

همه ی تعاریف بالا مربوط به آسایش است .

اما قرآن کریم از آرامش می گوید

فرهنگ دهخدا : آرامش: اسم مصدر از آرامیدن . سکون ، طمانینه

آرامش مورد نظر قران یعنی لحظه ای که با همسرت هستی ، جانت ، روحت ، جسمت همراه با طمانینه باشد .

اگر شکست مالی داشتی لبخند همسرت اضطراب را از دلت برکند

اگر شکست در مقام داری ، دست همسرت که شانه هایت را می گیرد ضعف را از وجودت خارج کند

اگر عزیز ترین افراد را از دست دادی نگاه به چشمان همسرت سنگین ترین غم های عالم را از یادت ببرد

همسری با همسرت تو را به اوج قله های رشد معنوی و تعالی برساند 

چه بسیار افرادی که در خانه های محقر اجاره ای بعد از میل نان و سبزی بعنوان شام و نهار ، همگی خدا را از صمیم قلب شاکرند که توفیق زندگی سالم و همراه با آرامش را به آنها داده است .

چه بسیار افرادی که بار سنگین سنگین ترین مشکلات در روز کمرشان را خم کرده است اما شب هنگام وقتی سر را در کنار همسرشان می گذارند آرام تر از هر لحظه به خواب می روند

(خیلی ها   تمام دنیا را به هم می ریزند که دقیقه ای با همسرشان اینگونه باشند اما هرگز نمی شود . اما عده ای هستند که تمام عمرشان منیاتوری مثل تصویر بالا خلق می کنند بدون آن که کوچکترین تکانی به دیا بدهند )

و چه بسیار افرادی که در خانه های مزین به تمام دکوراسیون های روز و مجهز به وسائل مدرن مورد نیاز امروز و پارکینگ های داری ماشین های لوکس  نمی توانند ثانیه ای آرام و بدور از اضطراب زندگی را سپری کنند

گاهی  ما فقط به دنبال آسایش هستیم و از جستجوی آرامش غافلیم



[ چهارشنبه 91/10/13 ] [ 11:43 عصر ] [ نظمیه موسی بیگی ] نظر
دزد دین

سلام

بزن تا روشن شی

دیشب هیئت آ سید محمد توکل بودم .

جهت جلو گیری از انجام فریضه ی ریا فقط عرض کنم که عجب بیتی هست این خانه ی آقا سیّد . بزرگانی آمد و رفت می کنند !!!

یکی از سخنرانان که اسمشو نفهمیدم چی بود ،(البته اهل کاشان بودند) اصطلاح  قطاع الطریق رو تعریف کرد .

گفت:" شما فکر می کنید که قطاع الطریق راه زن های قدیمی و دزدان سر گردنه رو می گن ؟"

بعد گفت :" نه ، این داستان رو گوش کنید تا متوجه بشید"

بعد تعریف کرد که :" آورده اند که راهزنی در راهی کیسه ای پولی دزدید. در آن کیسه پول فراوانی بود. در آن ورقه ای دید که به آن آیت الکرسی نوشته بود

 پس از آن کیسه را به صاحبش برگرداند.

یاران او گفتند: چرا کیسه را پس دادی ؟

راهزن گفت : صاحب آن کیسه  معتقد بود که هر کس آیت الکرسی را بخواند و به همراه داشته باشد ، دزد به او نزند و مالش را نبرد. او با این اعتقاد آیت الکرسی را نوشته و در میان آن کیسه گذاشته بود. اکنون اگر من آن کیسه را می دزدیدم  اعتقاد او را از بین برده بودم و در دین او خلل ایجاد می شود. من دزد دین نیستم."

بعد سخنران جلسه گفت :"قطاع الطریق من هستم که عالم بی عملم  و مردم با نگاه کردن به اعمال من از دین بر می گردند . من و امثال من دزد دین مردم هستیم".



[ چهارشنبه 91/10/13 ] [ 11:40 عصر ] [ نظمیه موسی بیگی ] نظر
احادیث در مورد مومنان
حدیث (1) پیامبر صلى الله علیه و آله :

وَالّذى نَفسى بِیَدِهِ لاتَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أولا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم؛

به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمى شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى شوید، مگر این که یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.

مشکاة الانوار، ص 157

حدیث (2) امام صادق علیه السلام :

اِنَّ لِلمُؤمِنِ عَلى المُؤمِنِ سَبعَةَ حُقوقٍ، فَاَوجَبُها اَن یَقولَ الرَّجُلُ حَقّا وَ اِن کانَ عَلى نَفسِهِ اَو عَلى والِدَیهِ، فَلا یَمیلَ لَهُم عَنِ الحَقِّ؛

مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترین آنها این است که آدمى تنها حق را بگوید، هر چند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.

بحار الأنوار، ج 74، ص223، ح 8

حدیث (3) امام صادق علیه السلام :

مَن اَحصى عَلى اَخیهِ المُؤمِنِ عَیبا لِیَعیبَهُ بِهِ یَوما ما کانَ مِن اَهلِ هذِهِ الآیَةِ قالَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفِاحِشَةُ فِى الَّذینَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ فِى الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ اللّه  یَعلَمُ وَ اَ نتُم لا تَعلَمونَ ؛

هر کس درصدد عیب جویى برادر مؤمنش برآید، تا با آن روزى او را سرزنش کند، مشمول این آیه است: کسانى که دوست دارند، زشتى ها در میان مردم با ایمان شیوع پیدا کند، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند مى داند و شما نمى دانید.

مستدرک الوسایل، ج 9، ص 110، ح 10379

حدیث (4) پیامبر صلى الله علیه و آله :

اَلمؤمِنُ القَوىُّ خَیرٌ وَ اَحَبُّ اِلَى اللّه  مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ ؛

انسان با ایمان نیرومند، نزد خداوند بهتر و محبوب تر است از انسان با ایمان ناتوان.

 

صحیح مسلم، ج 8، ص 56

حدیث (5) پیامبر صلى الله علیه و آله :

یا عَلىُّ، مِن کَرامَةِ المُؤمِنِ عَلَى اللّه  اَنـَّهُ لَم یَجعَل لاَِجلِهِ وَقتا حَتّى یَهُمَّ بِبائقَةٍ فَاِذا هَمَّ بِبائقَةٍ قَبَضَهُ اِلَیهِ ؛

اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا این است که برایش وقت مرگ، معیّن نفرموده است، تا زمانى که قصد شرّى کند. آن گاه خداوند جانش را بستاند.

 

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 40، ح 90

حدیث (6) امام علی علیه السلام:

مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.

کافى، ج2، ص50، ح1

حدیث (7) پیامبر صلى الله علیه و آله :

مَن واسَى الفَقیرَ وَأَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا؛
هر کس به نیازمند کمک مالى کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسى مؤمن حقیقى است.

خصال، ص 47

حدیث (8) پیامبر صلى الله علیه و آله :

اِتَّقُوااللّه  وَأَصلِحواذاتَ بَینِکُمْ فَإِنَ اللّه یُصلِحُ بَینَ المُؤمِنینَ یَومَ القیامَةِ؛
تقواى الهى داشته باشید و اصلاح کنید میان خودتان را زیرا خداوند در روز قیامت میان مؤمنین را اصلاح مى کند.

محجة البیضاء، ج3، ص373

حدیث (9) امام صادق علیه السلام :

إِنَّ اللّه  فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ کُلَّها وَلَم یُفَوِّض إِلَیهِ أَن یَکونَ ذَلیلاً أَما تَسمَعُ اللّه  تَعالى یَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ)؟ فَالمُؤمِنُ یَکونُ عَزیزا وَلا یَکونُ ذَلیلاً قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ یُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لایُستَقَلُّ مِن دینِهِ بِشَىْ ءٍ؛
خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد. مگر نشنیده اى که خداى تعالى مى فرماید: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است»؟ پس، مؤمن عزیز است و ذلیل نیست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از کوه محکم تر است، زیرا از کوه با ضربات تیشه کم مى شود اما با هیچ وسیله اى از دین مؤمن نمى توان کاست.

التهذیب، ج6، ص179 ح367

حدیث (10) امام صادق علیه السلام :

إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَلایَحسُدُ وَالمُنافِقُ یَحسُدُ وَلایَغبِطُ؛
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است که آرزو کنى آنچه دیگرى دارد، داشته باشى بدون اینکه آرزوى نابودى نعمت دیگرى را داشته باشى و حسد آن است که بخواهى نعمتى را که دیگرى دارد، نداشته باشد).

 کافى، ج2، ص307، ح7

حدیث (11) امام صادق علیه السلام :

سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّکَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالکَذِبُ وَالبَغىُ؛
شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.

تحف العقول، ص 377

حدیث (12) پیامبر صلى الله علیه و آله :

اَلمُؤمِنُ یَأکُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ یَأکُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ؛
مؤمن به میل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق میل و رغبت خود را به خانواده اش تحمیل مى کند.

کافى، ج4، ص12، ح6

حدیث (13) امام صادق علیه السلام :

اَلمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم یُخرِجهُ غَضَبُهُ مِن حَقٍّ وَاِذا رَضِىَ لَم یُدخِلهُ رِضاهُ فى باطِلٍ وَالَّذى اِذا قَدَرَ لَم یَأخُذ اَکثَرَ مِمّا لَهُ؛
مؤمن چون خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نبرد و چون خشنود شود، خشنودیش او را به باطل نکشاند و چون قدرت یابد بیش از حقّ خود نگیرد.

بحارالأنوار، ج78، ص209، ح85

حدیث (14) امام صادق علیه السلام :

فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) ـ : أى لِلنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَمُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَأَمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الیمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ ، وعَن إخوانِهِ المُؤمِنینَ؛
درباره آیه (و با مردم سخن نیکو گویید) فرمود: مقصود همه مردمان اعم از مؤمن و کافر است. اما با مؤمنان باید گشاده رو بود و اما با کافران باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى دارد.

بحارالأنوار، ج75، ص401، ح42

حدیث (15) امام علی علیه السلام:

اَلمؤمِنُ صَدوقُ اللِّسانِ بَذولُ الحسانِ؛
مؤمن بسیار راستگو و بسیار نیکوکار است.

غررالحکم، ج2، ص9، ح1596

حدیث (16) پیامبر صلى الله علیه و آله :

اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛

مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.

تحف العقول، ص 49

حدیث (17) امام صادق علیه السلام :

اِنَّ لِلمُؤمِنِ عَلى المُؤمِنِ سَبعَةَ حُقوقٍ، فَاَوجَبُها اَن یَقولَ الرَّجُلُ حَقّا وَ اِن کانَ عَلى نَفسِهِ اَو عَلى والِدَیهِ، فَلا یَمیلَ لَهُم عَنِ الحَقِّ؛

مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترین آنها این است که آدمى تنها حق را بگوید، هر چند بر ضد خود یا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.

بحار الأنوار، ج 74، ص223، ح 8

حدیث (18) امام على علیه السلام :

ما مِن مُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَةٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلى رَسِ یَتیمٍ تَرَحُّما لَهُ إِلاّ کَتَبَ اللّه  لَهُ بِکُلِّ شَعرَةٍ مَرَّت یَدُهُ عَلَیها حَسَنَةً؛
هیچ مرد و زن مؤمنى نیست که دست محبت بر سر یتیمى بگذارد، مگر این که خداوند به اندازه هر تار مویى که بر آن دست کشیده است ثوابى برایش بنویسد.

بحارالأنوار، ج75، ص4، ح9

حدیث (19) امام رضا علیه السلام:

مَـن فـَرَّجَ عَن مُـومِـنٍ فَـرَّجَ الله عَن قَلبه یـَومَ القِیامَةِ؛

هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.

اصول کافى، ج 3، ص 268

حدیث (20) امام علی علیه السلام:

اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ؛

شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.

نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره325

حدیث (21) امام حسن عسکری علیه السلام:

المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ  عَلی الکافر؛
مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.

تحف العقول، ص489

حدیث (22) امام موسی کاظم علیه السلام:

اَلمُومِنُ مِثلُ کفَّتی المیزانِ کلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ؛

مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد.

تحف العقول، ص 408

حدیث (23) امام حسن عسکرى علیه السلام :

عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: ... وَ الجَهرُ بـِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ»؛

نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه  الرحمن الرحیم.

تهذیب الأحکام، ج 6 ، ص 52 ، ح 37

حدیث (24) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

مَنْ ساءَتْهُ سَیِّئَتُهُ وسَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ أمارَةُ الْمُسلِمِ الْمُؤمِنِ؛

هر کس از بدى اش ناراحت و از خوبى اش خوشحال شود، این نشانه مسلمان مؤمن است.

الدرالمنثور، ج4، ص 66

حدیث (25) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

نِیَّةُ الْمُؤمِنِ خَیرٌ مِنْ عَمَلِهِ و نِیَّةُ الْمُنافِقِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ؛

نیّت مؤمن بهتر از عمل او و نیت منافق بدتر از عمل اوست.

مستدرک الوسائل، ج 1، ص 91، ح4

حدیث (26) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

عَلیٌّ یَعْسوبُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمالُ یَعْسوبُ الْمُنافِقینَ؛

على پیشواى مؤمنان و ثروت پیشواى منافقان است.

الأمالى طوسى، ص 355

حدیث (27) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

اَلْمُؤمِنُ یَأْکُلُ فی مِعاءٍ واحِدَةٍ وَ الْمُنافِقُ یَأْکُلُ فی سَبعَةِ أمْعاءٍ؛

مؤمن کم خوراک است و منافق پرخور.

وسائل الشیعه، ج 24، ص 240، ح6

حدیث (28) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

اَلْمُؤْمِنُ یَبْدَأُ بِالسَّلامِ وَ الْمُنافِقُ یَقُولُ: حَتّى یُبدَأَ بی؛

مؤمن ابتدا به سلام مى کند و منافق منتظر سلام دیگران است.

کنزالعمّال، ح 778

حدیث (29) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

بُکاءُ الْمُؤمِنِ مِنْ قَلْبِهِ وَ بُکاءُ الْمُنافِقِ مِنْ هامَّتِهِ؛

گریه مؤمن از (درون) دل اوست و گریه منافق از (ظاهر و) سرش.

الجامع الصغیر، ح 3156

حدیث (30) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

اَلْمُؤْمِنُ لَیِّنُ الْمِنکَبِ یُوَسِّعُ عَلى أَخیهِ وَ الْمُنافِقُ یَتَجافى یُضَیِّقُ عَلى أَخیهِ؛

مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى کند و منافق درشتخوست و جا را بر برادرش تنگ مى کند.

کنزالعمّال، ح 778

حدیث (31) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :

یُبْعَثُ کُلُّ عَبدٍ على ما ماتَ عَلَیهِ، اَ لْمُؤمِنُ عَلى إیمانِهِ وَالْمُنافِقُ عَلى نِفاقِهِ؛

هر بنده اى بر همان چیزى که در درون داشته و با آن از دنیا رفته، برانگیخته مى شود، مؤمن بر ایمانش و منافق بر نفاقش.

کنزالعمّال، ح 38954

حدیث (32) پیامبر صلى  الله  علیه  و  آله :


[ جمعه 91/10/8 ] [ 12:58 صبح ] [ نظمیه موسی بیگی ] نظر
احادیث زیبای امامان
حدیث (1) امام صادق علیه السلام :

إنَّ لِلّهِ عَزَّ  وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الأرض مِن خَالِص عِبَادِهِ مَا یُنزلُ مِنَ السَّمَاء تُحفَةً إلَی الأرض إلَّا صَرَفَهَا عَنهُم إلَی غَیرِهِم وَ لَا بَلِیَةً إلّا صَرَفَهَا إلَیهِم.
خدای عز و جل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد.

اصول کافی ج2 ص253(باب شدة ابلاء المومن حدیث 5)

حدیث (2) امام باقر علیه السلام :

إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ  لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ .
خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید: لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانماما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است

اصول کافی ج2 ص253(باب شدة ابلاء المومن حدیث 7)

حدیث (3) امام صادق علیه السلام :

المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ.
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او راغمگین سازد و به واسطه آن ، متذکر گردد.

اصول کافی ج2 ص254(باب شدة ابلاء المومن حدیث 11)

حدیث (4) امام صادق علیه السلام :

اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.
در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد،مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.

اصول کافی ج2 ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث 14)

حدیث (5) امام صادق علیه السلام :

إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان ثَلَاثاً إنَّهُ لَیَبتَلِیهِ بِالبَلَاء ثُمَّ یَنزعُ نَفسَهُ عُضواً عُضواً مِن جَسَدِهِ وَ هُوَ یَحمَدُ اللهَ عَلَی ذَلِکَ.
جایگاه مومن نزد خدای عزوجل برترین جایگاه است و این جمله را سه بار فرمود چرا که گاه بنده ای را خداوند به گرفتاری مبتلا می سازد و می فرماید . آنگاه جانش را عضو عضو از پیکرش بیرون می کشد، در حالی که وی بر این پیشامد خداوند را حمد و ستایش می گوید.

اصول کافی ج2 ص254(باب شدة ابلاء المومن حدیث 13)

حدیث (6) امام صادق علیه السلام :

یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.

 ای عبد الله، اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود.

اصول کافی ج2 ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15)

حدیث (7) امام باقر علیه السلام :

إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا یَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِیَّةِ مِنَ الَغیبَةِ وَ یَحمِیهِ الدُّنیَا کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ.

خداوند عزیز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که از سفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خدا مومن را از دنیا پرهیز می دهد، همچنان که طبیب بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنیها) پرهیز می دهد.

اصول کافی ج2 ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث17)

حدیث (8) امام صادق علیه السلام :

قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقیمَةِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً.

رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود.اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.

اصول کافی ج2 ص257(باب شدة ابلاء المومن حدیث25)

حدیث (9) امام صادق علیه السلام :

إنَّ فی کِتابِ عَلیٍّ إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ وَ إنَّما یُبتَلَی المُومِنُ عَلَی قَدر أعمالِهِ الحَسَنَةِ فَمَن صَحَّ دِینُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ أشتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أنَّ البَلَاءَ أسرَعُ إلَی المُومِنُ التَّقیِّ مِنَ المَطَرِ إلَی قَرَار الأرض.

درکتاب علی آمده: شدیدترین بلاها در بین آفریدگان، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها. مومن به مقدار نیکی هایش آزموده می شود. هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است، چرا که خدای عزوجل دنیا را مایه پاداش مومن قرار نداده و نه وسیله عذاب کافر. اما آن که دینش نادرست و کارش سست باشد، بلایش اندک است. بلا به انسان مومن پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین.

اصول کافی ج2 ص259(باب شدة ابلاء المومن



[ جمعه 91/10/8 ] [ 12:51 صبح ] [ نظمیه موسی بیگی ] نظر

::

دریافتـــ کد موُس برآی وِبلآگ



کـ ـُ ـد هـ ـ ـآیِ قـ ـ ـآلِـ ـِ ـب


استخاره آنلاین با قرآن کریم